در دوران هخامنشیان مرد و زن در کنار یکدیگر کار میکردهاند، از حقوقی برابر برخوردار بودهاند و گاه حتی کارهای سخت تر را به عهده داشتهاند. ...
ادامه مطلب ...«بعد از جنگ جهانی و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان برخی از مردم آنجا رفتارعجیبی پیدا کرده اند. این عده نام فرزندان خود را هیتلر میگذارند
ادامه مطلب ...سنگ نبشته اى بر مزار کوروش واقع در پاسارگاد از زبان خودش و به این مضمون قرار دارد:
«اى رهگذر هر که هستى و از هر کجا که بیایى مى دانم سرانجام روزى بر این مکان گذر خواهى کرد. این منم، کوروش، شاه بزرگ، شاه چهارگوشه جهان، شاه سرزمین ها، برخاک اندکى که مرا در برگرفته رشک مبر، مرا بگذار و بگذر»
بیائید همه با هم به اصل خود برگردیم...به آئین پاک اهورایی اجدادمان
اشم وهو وهیشتیم استی . اوشتا استی . یعنی : راستی بهترین چیز است . خوشبختی است . راستی و داد را به خاطر خود راستی انجام دهید نه بخاطر پاداش آن
این گفته من
است.کورش پسر ماندانا و کمبوجیه.من کورش هخامنشی فرمان دادم که بر مردمان ملال
نرود.زیرا ملال مردمان ملال من است و شادمانی مردمان شادمانی من.بگذارید هرکس به
آیین خویش باشد. زنان را گرامی بدارید.فرودستان را دریابید.و هرکس به تکلم قبیله
خویش سخن گوید.گسستن زنجیر ها آرزوی من است.ما شب و شقاوت را خواهیم زدود ،زندگی
را ستایش خواهیم کرد.تا هست سرزمین من آسمانی باد.که در او رود ها ی بسیاری جاری
است.ما دامنه ها و دشت هایی داریم دریا وار.سحرآمیز ،سرسبز و برکت خیز.و شما
راگفتم این بهشت بی گزند را گرامی بدارید.سرزمین من توان شکفتنش = بسیار
است.سرزمین من ، مادر من است.تا هست خنده شادی خیز کودکان خوش باد =8تا هست
شهریاری بانوان و آواز خنیاگران خوش باد.تا هست رودها بسیار تر و بسیارتر باد.از
اندوه و عزا به دور باد سرزمین من.تا هست هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید.تا هست
اندوه آدمیان مرده با د .به یادتان می آورم بهترین ارمغان آدمی آزادی ست. باشد که
تا هست از خان و مان ملتم عطر و ترانه برخیزد.مردمان ما شایسته آرامش وآزادی
اند،مردمان ما شایسته شادمانی و ترانه اند.،مردمان ما شایسته عدالت و علاقه اند ،
دودمانتان در آرامش ، زندگی هاتان دراز ، و آینده تان روشن تر از امروز باد، این
آرزوی من است
منبع: برگزیده ای از سخنان کورش بزرگ در منشورهای پارسوماش ،شوشیانا و پرشیا
به مناسبت روز جهانی کورش( هفتم آبان روز جهانی کورش )گوشه ای از سخنان این مرد بزرگ و تاریخ ساز وطنم را مرور می کنم.
اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهان اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.
من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده
هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل
نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هرگاه
نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد.
من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری
ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت وبه او خواهم
داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.
من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا
منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال
تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری
بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.
من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که
میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق
کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که
مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.
من اعلام می کنم که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را
نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد و مجازات برادر
گناهکار و بر عکس به کای ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب
تقصیر می شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگران.
من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم
گذاشت که کسی مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من
مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان
بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.
از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به
ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند.
وعده دیدار ما جمعه دهم آبان ماه، پاسارگاد تا یاد نگارنده حقوق بشر و این پدر ایرانی را گرامی داریم.
به راستی چه می ماند از آدمی جز چراغی روشن به راه آیندگان؟ پس بدانید که راستی بر دروغ، نیکی بر بدی، پاکی بر پلیدی، بخشایش بر انتقام، آشتی بر جنگ، خرد بر جنون، چیره خواهد شد و آیندگان بر ما قضاوت خواهند کرد و شما نیز چون من روزی تن اندر این خاک خسته خواهید کشید
ای مردم بیایید بهترین گفتار را به گوش هوش بشنوید و با اندیشه ی روشن به آن بنگرید و پیش از آنکه فرصت از دست برود هر مرد و زن باید به شخصه میان راه درست ( مزدا پرستی) یا نادرست( دیو پرستی)یکی را بر گزیند، بشود که به یاری مزدا اهورا در گزینش راه درست کامیاب شوید.
( گاتهای زرتشت سرود ۳۰ - بند
ادامه مطلب ...
ای قهرمان خسته تن و خسته جان من !
دانم تو کیستی
دانم تو چیستی
یک عمر در سراچه دلتنگ زندگی ـ
مردانه زیستی
در پیش خلق، خنده به لب داشتی ولی ـ
پنهان گریستی .
در چشم من مسیح بزرگ زمانه ای
ای مرد پاکزاد
بر جان پاک تو ـ
از من درود باد ـ
از من درود باد
اهورامزدا به اسپیتمان زرتشت گفت: ای اسپنتمان هنگامی که من مهر دارنده دشتهای فراخ را بیافریدم، او را شایسته ستایش بودن مساوی در سزاوار نیایش بودن مساوی با خود من که اهورامزدا هستم بیافریدم.
اگر در نگهداری آنچه با رنج بسیار بدست آورده ایم کوتاهی ورزیم، ثمرات پیروزی ما زود به دست دیگران خواهد افتاد.
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...