دانشنامه پارسی

چو ایران مباشد تم من مباد * * * بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

دانشنامه پارسی

چو ایران مباشد تم من مباد * * * بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

آموزش جهان بینی زرتشت چیست؟

آموزش جهان بینی زرتشت چیست؟


 

بر خلاف کشورهای زادگاه زرتشت (ایران، افغانستان و تاجیکستان) در اروپا دست کم دویست سال است که آموزش و پژوهش در باره اندیشه و جهان بینی زرتشت به گونه علمی آغاز شده و ا مروز در دانشگاها بخش جا افتاده ایست. هدف اروپاییان از این آموزش و پژوهش پی بردن به ریشه و بن زبانی، فلسفی، فرهنگی و هستی شناسی خود میباشد.

اگر بیش از سه هزار سال است که نام زرتشت بعنوان یک نام مقدس وارد ضمیر ناخودآگاه ایرانیان و مردمان آسیای میانه شده، همین نام بیش از دو هزار و پانصد سال است که بعنوان « بالاترین نماد دانش» وارد ضمیر ناخودآگاه اروپاییان گردیده.

فیثا قورث دانشمند بنام یونانی خود را شاگرد زرتشت میپنداشت و ارستو فیلسوف دیگر یونانی که شاگرد افلاتون بود در کتاب خود « فلسفه» مینویسد که تمام دانش افلاتون از زرتشت گرفته شده. بطور کلی تمام دانشمندان و فیلسوفهای یونان باستان خود را شاگرد مکتب زرتشت دانسته اند و نوشته های خود را به او پیوند داده اند. ( ژک دوشن گیمن : پاسخ غرب به زرتشت, اکسفورد  1958  : ر.م افنان : تاثیر زرتشت بر اندیشه یونان: نیویورک  1965  : ژ. فرل: تاثیر زرتشت و اندیشه زرتشت بر فرهنگ غرب، سیدنی  1977  ) .

میدانیم که در آن دوره، یعنی در سده پنجم پیش از میلاد مسیح، ایرانیان (که مردمان آسیای میانه امروزی را هم در بر میگرفتند) با پی ریزی نخستین امپراتوری جهانی که از  46  کشور درست شده بود امور دنیا را اداره میکردند و شاید بهمین علت بود که یونانیان شیفته جهان بینی زرتشت که فلسفه هستی ایرانیان بود شدند.( مری بویس: تاریخ زرتشت گرایی، لندن، 1989  جلد دوم رویه  280-282  )

بنا به نوشتارهای تاریخ نویسان کهن و امروزی، با تحول فرهنگی ژرفی که زرتشت در میان ایرانیان بوجود آورد، آنها آزاد منش ترین اندیشه ها را در میان ملتهای امپراتوری گسترش دادند و در این راستا نخستین قانون حقوق بشر (فرمان آزادی) را بنگارش در آوردند. چون زرتشت به آ نها اموخته بود که « حقیقت متعلق به هیچ کشور، به هیچ ملت و به هیچ نژادی نیست». ( ژرار ایزرایل: کورش بزرگ، پاریس  1987: افلاتون: قانونها، ، بخش سوم، پارسیان  693  و  694).

و در همین زمینه بود که که پس از آزادی یهودیان از اسارت بوسیله کوروش بزرگ، ساختن معبد اورشلیم بوسیله داریوش و جمع آوری تورات بوسیله خشایارشاه، پیامبران یهودی همچون ایسایی، ژرمی، ازقیل ودانیل، کورش بزرگ را در تورات « فرستاده خدا و پیام آور آزادی» خواندند.

در فرمان آزادی کورش که  2541  سال پیش با خط میخی روی استوانه بزرگی نوشته شده که  150  سال پیش کشف شد این جمله ها آمده اند0  « انسانها آزادند که هر خدایی را که دلخواه آنها بود بپرستند، آنها آزادند که در کشور دلخواه خویش زندگی کنند، همگی باید در آرامش و صلح زندگی کنند.....». ( و. ایلرز : ترجمه استوانه کورش از خط میخی، 1974  : ی. کیله: تفسیر نوشتار استوانه کورش، 1973  ) .

این نخستین انقلاب انسانگرایی و آزادیخواهی در تاریخ بود. تمام نوشتارهای تاریخی نشان میدهد که چه اندازه این انقلاب جهان را به پیش کشاند. آداب و روسوم یهودیان که پیش از آن خشن و با قربانی جانوران بیگناه همراه بود، با وارد شدن اندیشه زرتشت در دین آنها دگرگون شد و بعدها بر دین مسیحیت تاثیر بنیادین گزاشت. ملتهای گوناگون امپراتوری آداب و رسوم خود را توانستند حفظ کنند و زنها همتراز مردان شدند. «پل دو بروی» زرتشت شناس معروف فرانسوی می نویسد

« تحولی که زرتشت در فرهنگ آن زمان به وجود آورد زنهای ایرانی را در تمام زمینه ها هم تراز مردان کرد و زنها از چنان آزادی برخوردار شدند که نظیر آنرا در هیچ جایی از دنیای باستان نمیتوان یافت. درآن زمان یونانیها با زنان خود مانند برده رفتار میکردند و ارستو میگفت زن نمیتواند روح داشته باشد ». ( پل دو بروی: تاریخ فلسفه زرتشت، پاریس  1984  رویه  110) همین نویسنده در چند رویه جلوتر کتاب خود مینویسد « هیچ صفحه ا ی از کتابهای تاریخ نمیتواند گواه دهد که یک نفر بزور به اندیشه زرتشت وارد شده باشد. اگر جز این بود زمانی که ایرانیان امپراتوری جهانی درست کرده بودند، یونان و هند و مصر و تمام خاور میانه و نیمی از آفریقا زرتشتی شده بودند».

پس از در هم پاشیده شدن امپراتوری هخامنشی در سده سوم پیش از میلاد، علاقه و شیفتگی دانشمندان یونانی به زرتشت حتی از دورانی که ایران امپراتوری جهانی داشت بیشتر شد. این شیفتگی به جایی رسید که هیچ فیلسوف یا دانشمندی را دراین دوره در یونان نمیتوان پیدا کرد که برای وجهه دادن به کار و پژوهش علمی خود آنرا را به زرتشت نسبت نداده باشد! اعتبار گرفتن از زرتشت بعنوان « بالاترین نماد در همه دانشها» به جایی رسید که حتی دانش ستاره شناسی و کیمیاگری را هم به او نسبت دادند! ( مری بویس: تاریخ زرتشتگرایی، لندن  1982  پوشینه دوم رویه491-565. ژ- دوشن گیمن : پاسخ غرب به زرتشت، رویه  12-14)

شیفتگی به زرتشت به اندازه ای در اروپا رواج پیدا کرد که حتی با از میان رفتن یونان فرو ننشست. با پیدایش امپراتوری رم دانشمندان رمی مانند فیلسوفان یونانی برای اعتبار دادن به کارهای خود از نام زرتشت تا جایی که میتوانستند استفاده کردند.

پس از سده نخست میلادی دین رسمی درا مپراتوری رم مهر ستایی (میترایزم) شد. مهرستایی که در جهان بینی زرتشت هضم شده بود و یکی از بخشهای اوستا را درست میکرد از ایران به اروپا رفت و برای  400  سال درسراسر این قاره گسترده شد بگونه ای که امروزدر انگلستان، آلمان، سویس، اسپانیا، ایتالیا و یونان بیش از  6000  معبد میترا کشف شده. ( فرانس کومن: نوشته ها و مانده گارها در باره راز میترا، بروکسل  1896  دو جلد، ی.گرشن تیچ: سروده های اوستایی در باره میترا ، کیمبریج  1959  )

در سده چهارم میلادی، مسیحیت در امپراتوری رم کم کم رواج پیدا کرد، ولی چون دین نو پا یی بود و هیچ آداب و رسوم ویژه ای نداشت تمام آداب و رسوم مهر ستایی را در خود هضم کرد. تاریخ  25  دسامبر را که تاریخ زاد روز میترا بود که ایرانیان آنرا « شب یلدا » میگویند تاریخ زاد روز مسیح قرار دادند. درخت کاج و سرو را هم که مهرستایان با آن مراسم شب یلدا را تزیین میکردند وارد رسوم خود کردند. میترایزم هفت رده یا گام برای پیشبرد روان و دنیای مینوی داشت که استاد رده هفتم را پیر یا پدر میگفتند. واژه پدر وارد مسیحت شد و کشیش را پدر خواندند. همچنین میترایزم بعدها پایه ای شد برای ساختن فرا مسونری در اروپا که از سده هفدهم به بعد رواج گرفت.

در ایران و کشورهای آسیای میانه از سده سوم میلادی به آن سو کم کم اندیشه زرتشت بعنوان یک جهان بینی واپسین دوران خود را می پیمود. دین زوروانی و مغان خزنده وار جایگزین جهان بینی زرتشت شده بودند و فرمانراوایی میکردند. جنگهای تمام نشدنی میان ایران و رم هر دو امپراتوری را ناتوان کرده بود. در این زمان بود که در سده هفت میلادی عربهای مسلمان با یورش خود به ایران که  200  سال به درازا کشید فرهنگ ایرانی را در هم شکستند و جهان بینی زرتشت که هنوز کمی از آن پا بر جا مانده بود به دست فراموشی سپرده شد، ابن خلدون تاریخ دان عرب مینویسد که مدت شش ماه خزینه گرمابه ها در ایران از سوختن کتابها گرم میشد.

 

اگر در ایران و کشورهای آسیای میانه آتش زرتشت به خاموشی گرایید ، در اروپا هیچگاه پژوهش و علاقه در باره اندیشه زرتشت کم نشد. حتی در قرون وسطای مسیحیت که تبلیغات ضد زرتشت بعنوان یک نماد ضد دین به اوج خود رسیده بود، روشنگران و خردگرایان اروپا دوباره زرتشت را بعنوان یک ابزار نبرد بر علیه کورگرایی و اختناق به میان آوردند.

در سده پانزدهم میلادی یکی ازبزرگترین فیلسوفان دوران رنسانس یا رستاخیز فرهنگی اروپا، گرگوری پلوتن که نفوذ سیاسی زیادی هم در دربار امپراتوری بیزانس به دست آورده بود کوشش کرد که جهان بینی زرتشت را جایگزین سه دین یهودی، مسیحی و اسلام که در جنگ همیشگی با هم بودند بکند. با اینکه بسیاری از دولتمردان و خردگرایان آن زمان با او همراه شدند اما در این راه پیروز نشد. ولی موفق شد که اندیشه زرتشت را وارد مکتب افلاتونی فلورانس(ایتالیا) بکند و آنرا پایه ای برای انقلاب رنسانس در اروپا گرداند و انسانگرایی( هومنیزم) را پی ریزی کند. ( ژ. دوشن گیمن: پاسخ غرب به زرتشت، رویه  4  ، ح. لوی : انجمن زرتشت در امپراتوری رم  ، 1985  رویه های  99  به بعد)

در دوران رونسانس و پس از آن، گرایش به زرتشت در میان روشن بینان اروپایی نه تتها کم نگردید بلکه بیش ازبیش گسترده شدو بعد دیگری به خود گرفت. ولی سده ها بود که زبان زرتشت فراموش شده بود و هر چیزی که از زرتشت گفته میشد نقل قول از دیگران بود. بنابر این میبایستی به پژوهش پرداخت و زبان او را از نو کشف کرد.

در سده هفدهم زبانشناس فرانسوی، انکتیل دو پرون، پس از  20  سال کوشش سرانجام زبان اوستا را کشف کرد و آنرا در دو جلد به چاپ رسانید. اوستا سخنان زرتشت نبود. این کتاب از نوشتارهای پراکنده ای درست شده بود که سده ها پس از مرگ زرتشت حتی در دوران اسلامی بوسیله موبدان نوشته شده بود. با این حال این کشف سرو صدای زیادی در اروپا به پا کرد. خردگرایان اروپا در اوستا ابزاری را پیدا کردند که با آن میتوانستند دوباره کلیسای مسیحیت را بکوبند. آنها میگفتند «حقیقت دیگردر انحصار کلیسا نیست . حقیقت را هم میتوان در یک اندیشه آریایی پیدا کرد».

در این نبرد روشنگرایان و فیلسوفهای بزرگی مانند ولتر، گوته، گریم، دیدرو، وون کلیست، بایرون، وورتسمیت، شلی، نیچه و بسیاری دیگر وارد میدان نبرد شدند و آهنگسازان بزرگی مانند رمو (فرانسوی)، موزار و اشتروس (اتریشی) و چا یکوفسکی(روسی) در شکوه زرتشت اپرا ساختند. (برای فهرست کامل نام و نوشتارهای نویسندگان و هنرمندان با لا به کتاب ژ. دوشن گیمن : پاسخ غرب به زرتشت، رویه  16-17  ماجعه کنید).

اینگونه برخورد سبب گردید که کشیشان در برابر اوستا جبهه بگیرند و بگویند که ترجمه دوپرون ترجمه ایست دروغین! در برابر این ادعا سایر زبان شناسان هم وارد این نبرد اندیشه ای شدند. سه سال بعد زبان شناس آلمانی کلوکرز با ترجمه دیگری از اوستا به دوپرون حق داد و ثابت کرد که ترجمه او درست است. با این حال این نبرد به علت مقاومت کشیشان سی سال به درازا انجامید. سرا انجام همگی درست بودن اوستا را تایید کردند و این کتاب برای همیشه وارد آموزش دانشگاهیگردید.

با اینکه این پیروزی بسیار مهم بود ولی هنوز مسالة سخنان زرتشت روشن نشده بود. در سال  1861  زبان شناس معروف مارتین هوگ که در باره اوستا پژوهش گسترده ای را آغاز کرده بود متوجه شد که  17بخش از  72  بخش اوستا به زبانی نوشته شده که از سایر بخشها بسیار کهن تر و شیوه نگارش آن به گونه ای دیگر است. او بزودی پی برد که این زبان، زبان پارسی کهن است که نزدیک به دو هزار سال بود که از یادها رفته بود. سده ها بود که موبدان زرتشتی این  17  بخش را از بر کرده و بدون اینکه معنی آنها را بدانند بعنوان سرود های مقدس در نیایشگاه ها میخواندند.

 

هوگ با کمک گرفتن از زبان سانسکریت که تازه کشف شده بود، این  17  بخش را که به آنها «گاتا ها» میگویند از بقیه اوستا جدا و سپس ترجمه کرد.

پژوهشهای زبانشناسی و تاریخی بعدی بگونه ای شگفت آور ثابت کرد که گاتا ها که معنی آن« سروده» است بیش  3700  سال پیش بوسیله خود زرتشت سروده شده و از زبان خود او بیرون آمده. ترجمه گاتاها دروازه بزرگی را بروی تاریخ اندیشه، فلسفه و تمدن جهانی گشود و ریشه بسیاری از دینها و فلسفه ها یی که فرهنگ جهانی را ساختند روشن کرد.

چکیده گاتاها را میتوان بصورت زیر بازگو کرد:

هدف از زندگی، شاد و خوشبخت زیستن است ( بیش از30  بار واژه خوشبختی و شادی در گاتا ها تکرارشده). شاد و خوشبخت زیستن میسر نیست مگر اینکه همگان در جامعه، از جمله جانوران و گیاهان بتوانند با شادی و شکوفایی زندگی کنند. برای رسیدن به این هدف مردمان باید قانون هستی را ( که به آن ارتا یا اشا میگویند) بیاموزند.

این قانون از سه اصل بنیادین بگونه زیر در ست شده است:

1-جهان هستی و بویژه زندگی انسانها در هر لحظه از زمان بوسیله نبرد میان دو نیروی بنیادین و خود آفریننده و ضد یکدیگر شکل میگیرد. مردمان اثر نبرد این دو نیرو را در درون خود بصورت شادمانی یا غم زدگی، عشق و نفرت، دوستی و دشمنی، آرامش درونی یا نگرانی، دادگری یا بیداد گری، خوب یا بد، شکست و پیروزی، روشنی درونی یا تاریکی و غیره احساس میکنند.

به سرچشمه نیروهای مثبت که مردمان را بسوی خوشبختی پیش میبرند اهورا مزدا گفته میشود. «اهورا» یعنی هستی آفرین و «مزدا» به معنی خرد است. بنابراین اهورامزدا به معنی « نیروی خردزا» یا «خدای خرد» ترجمه شده است.

از ویژگیهای مردمانی که در راه اهورامزدا هستند، شاد زیستی و راستی در پندار و گفتار و کردار میباشد.

به سر چشمه نیروهای منفی یعنی نیروهایی که مردمان را به بدبختی و پسماندگی و غمزدگی میبرند، انگرا ماینو یا اهریمن گفته میشود. انگرا ماینو یعنی آشفتگی و خشم درونی که خرد ستیز است و چشم درونی را کور میکند. از ویژ گیهای انگراماینو دروغ و ریا است. با این ابزار است که او آگاهی را سرکوب و نا آگاهی را رواج میدهد.

2-  دومین قانون جهان بینی زرتشت میگوید که در این جهان هیچ نیرویی بدون وجود نیروی ضد خود نمیتواند مفهومی داشته باشد. روز بدون شب، خوب بدون بد، آرامش درونی بدون نگرانی، عشق بدون نفرت و غیره هیچیک به تنهایی مفهومی نخواهند داشت. اگر چیزی در این دنیا بخواهد به صورت نیرو در آید بی درنگ نیروی مخالف خود را در برابر خود خواهد یافت.

3-  و چون این جهان از نیروهای دوگانه ضد هم و مثبت و منفی درست شده، هستی در انسانها نیرویی بنام « آزادی گزینش» » گزاشته که بوسیله آن هر کس میتواند از میان دو نیروی ضد هم و در حال نبرد یکی را انتخاب کرده و در آن شرکت کند. میان شادی و ماتمزدگی، دوستی و دشمنی، دادگری و بیدادگری، خرد و خرد ستیزی، راستی و دروغ، خوب و بد، آزادیو اختناق، سروری و بردگی و غیره یکی را گزینش کرده و در آن زندگی کند. چون آزادی گزینش با انسان است، بنا بر این مسئولیت هم با اوست.

چند سال پس از ترجمه گاتاهای زرتشت، یکی از بزرگترین فیلسوفان اروپا فردریک نیچه در سال  1883  شاهکار معروف خود «آن چنان گفت زرتشت» را در دو جلد نوشت. این کتاب که امروز به تمام زبانهای دنیا ترجمه شده دیدگاه اروپاییان را نسبت بزندگی زیرو رو کرد و فرهنگی نوین و مدرن را که تا امروز ادامه دارد به این قاره ارمغان نمود.

دکتر خسرو خزاعی  (پردیس) بر گرفته از سایت   /http://www.gatha.org

 

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 22:41 http://Www.mylovelylife.mihanblog.com

سلام. متاسفانه آدرس ایمیل قبلیم خراب شده و این آدرس الانمه....

Baran_subtitles@yahoo.com

درود.صبح به نیکی.آبجی برات ژیام گذاشتم تو آیدیت.خوشحالم اهات آشنا شدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد